نویسنده: ژانین ماسار
مترجم: سعیده بوغیری
تعداد صفحه: 232
700000 ریال
2000000 ریال
کاتارینا در برابر پنجره ای که کرکره های آن افتاده تا آفتاب وارد اتاق نشود،نشسته و گذشته خود را بهخاطر میآورد.با قدرت با مادرش-آن مستبد چکمه پوش-سخن میگوید و حرفهایی را که آن روز بر اثر بی تجربگی نمیتوانست به زبان بیاورد،حالا به او تحویل میدهد.او را متهمم میکند و به تصویر سایه گون پدر میاندیشد که مرگش در تاریکیهای گذشته ذهن او محو شده است...
دیدگاه ها
در اين بخش نظری ثبت نشده است.
نظرات کاربران
دیدگاه خود را ثبت نمایید.