نویسنده: امانوئل اشمیت - پی یر سروان
مترجم: قاسم صنعوی
تعداد صفحه: 144
آن شب، ماریا در حملهای عصبی لیتوگرافی عکس ژنرال را پایین کشید، آن را با همهی توان به طرف پنجرهی ویترای باغ پرتاب کرد. هنوز خشم او برای مقابله با نگهبانانی که به ضرب باطوم وی را به اطاعت وا میداشتند،گکافی بود تا اینکه هرکول را دست به سینه در آستانهی در دید که خیره به او نگاه میکرد. از مقاومت دست کشید. البته، وی را تا بخش بیماران روانی خطرناک کشیدند، وی را زیر شلنگ آب سرد گرفتند و بر عضله رانش آمپول مسکنی تزریق کردند.
دیدگاه ها
در اين بخش نظری ثبت نشده است.
نظرات کاربران
دیدگاه خود را ثبت نمایید.